وقتی الگوهای موفقیت و شکست و اصول را تشخیص می دهیم از چالش ها فراتر می رویم . [ + ] پیوند دادن:
سالها پیش, زمانی که من و همسرم برای اولین بار یک خانه با هم با سه فرزند توسط یک ازدواج قبل ساخته شده, ما یک مشکل مواجه می شوند. بچه ها شکایت کردند که من صبح ها وقت زیادی را زیر دوش می گیرم و باعث می شود دیر به مدرسه بروند. پس از یک لحظه تفکر متوجه شدم که من واقعا مقصر بودم. اما چرا من این کار را انجام? خودخواهی یا عدم حساسیت بود?
پاسخ در یک فلش از حافظه بود. پدر و مادر خود من از پس زمینه های دوران کودکی مشکل و خم به عقب برای ایجاد یک محیط خانوادگی نزدیک. در واقع بعضی اوقات برای من خیلی نزدیک بود. در این مواقع هوس تنهایی می کردم. بنابراین یکی از راه های من ایجاد زمان تنهایی بود به دوش طولانی خوب. به همان اندازه که پدر و مادر من می خواستم نزدیکی, به اندازه کافی عاقل به احترام به حریم خصوصی حمام شد!
پس چه در خانه جدید من بود? خانواده نزدیک من با همسر جدید من در حال توسعه بود, در زمان, فراخوانی احساسات "بیش از حد نزدیک". من به طور غریزی مانند گذشته پاسخ دادم. با تکرار الگوی من از گذشته, من ناخواسته یک درگیری جدید ایجاد.
یکی از مشارکتهای بزرگ فروید در روانپزشکی و روانشناسی شناخت چیزی بود که وی "اجبار تکرار"نامید. در ظاهر ممکن است به نظر برسد که ما مشکلات و درگیری های بی شماری داریم. اغلب, با این حال, این سقوط به یک الگوی: ما تکرار الگوهای مقابله ای است که ممکن است در گذشته کار می کرد, اما در حال حاضر سودمندی خود را گذشته اند . در گذشته, مثلا, من ممکن است با درگیری های مقابله با اجتناب و خروج از وضعیت. در حال حاضر من تجربه درگیری در بازارهای مالی زمانی که موقعیت در برابر من حرکت می کند و من جلوگیری و برداشت به جای مدیریت خطر درستی. در یک مفهوم دقیق, این نه تنها درگیری های گذشته ما که با عملکرد فعلی ما دخالت, اما مقابله گذشته ما. هنگامی که ما نمی توانیم گذشته را بشناسیم و با گذشته کنار بیاییم بیهوشانه به روشهای قدیمی برخورد با این روشها برمیگردیم. فروید تشخیص داد که ما این الگوهای تکرار را از طریق هوشیاری ذهنی و هوشیارانه می شکنیم و وضعیت فعلی را به عنوان بخشی از یک الگوی زندگی بزرگتر می شناسیم. برای تغییر این الگوها ابتدا باید از ایشان جدا شویم و ناظر ایشان شویم.
در روانشناسی مثبت معاصر این تشخیص وجود دارد که ما الگوهای موفقیت و همچنین تعارض را تکرار می کنیم . تکرار الگوهای مشکل ناشی از اضطراب است که مقابله گذشته را با رمزگذاری عاطفی برمی انگیزد. تکرار موفقیت های ما توسط حالت بسیار متفاوتی ایجاد می شود که "جریان"نامیده می شود. هنگامی که ما خودمان را در تجربه معنی دار و انجام غوطه ور, ما وارد حالت بیش از حد تمرکز. در این "منطقه" زمان می تواند بدون هوشیاری ما بگذرد و ما شادی و خلاقیت و بهره وری را افزایش می دهیم. چیزی که توسط دولت جدید ایجاد می شود نیز مقابله ما است اما در این مورد مقابله بر اساس نقاط قوت ما است . برای مثال, من به تازگی به تماشای یک معامله گر مشتاقانه به دنبال یک سهام خاص, عمیقا غوطه ور در لحظه خود را به رفتار لحظه ای. او در مقطعی فریاد زد که رفتار سهام مانند سهام دیگری است که بیش از یک سال پیش معامله کرده است. او بر این اساس تجارت کرد و از این موقعیت سود خوبی کسب کرد.
در هر دو مورد الگوهای رفتاری مبتنی بر تعارضات و موفقیت ها تکرار مقابله ما با تغییر در وضعیت هوشیاری ما ایجاد می شود . این حالت مضطرب بود که تکرار اقامت طولانی من در دستشویی را برانگیخت. این حالت جریان بود که تکرار یک الگوی عمل موفق را برای معامله گر برانگیخت. بسیاری از الگوهای رفتار ما به عنوان بخشی از تجربه عاطفی رمزگذاری می شوند. فراخوانی این احساسات تداعی الگوهای: گاهی اوقات برای بهتر, گاهی اوقات برای بدتر.
تفکر در الگوها
با بالا به عنوان پس زمینه, ما می توانیم درک که چیزی است که به عنوان "روانشناسی تجارت" شناخته شده جوش پایین به مجموعه ای از ابزار و درک برای) اجتناب از فکر/احساس/الگوهای رفتاری مبتنی بر گذشته مقابله با تعارض و ب) تصویب الگوهای مرتبط با موفقیت های ما. بسیاری از روانشناسی تجارت را می توان به عنوان وسیله ای برای شناخت اضطراب توصیف, نا امیدی, و عدم اطمینان در زمان واقعی; پله به عقب و شناخت الگوهای رفتاری ناسازگار مرتبط با مقابله گذشته; و سپس تلاش برای ورود به منطقه ای که ما قادر به دسترسی به نقاط قوت تبدیل. روانشناسی تجارت به گونه ای متفاوت بیان می کند که ما را قادر می سازد تا از تمرکز بر الگوهای بازار به درک مشکل و الگوهای راه حل خود تغییر دهیم.
همانطور که مثال بالا از معامله گر نشان می دهد, تفکر در الگوها برای مدیریت پول محوری است, خواه الگوها از نظر کمی یا کیفی مشتق شده باشند, خواه بر اساس اصول اقتصاد کلان یا عملکرد قیمت تنظیم شوند, یا اینکه رویدادهای مبتنی بر کاتالیزور را توصیف کنند یا رفتار سرمایه گذار بلندمدت. اگر هر وضعیت بازار به عنوان کاملا منحصر به فرد درک شد, ما هیچ پایه و اساس تجارت و یا سرمایه گذاری سرمایه. هر تصمیمی برای ریسک پذیرفتن درک الگویی است که با فرصت همراه است. مثلا در کار پیتر برانت این الگوها برحسب تنظیمات نمودار طراحی شدهاند. برانت در کتاب خاطرات یک معامله گر حرفه ای کالا روشن می کند که نمودارها به عنوان توپ های کریستالی یا ابزارهای پیش بینی استفاده نمی شوند بلکه به عنوان راه هایی برای تنظیم فرضیه ها در مورد رفتار بازار استفاده می شوند که پاداش مطلوبی نسبت به ریسک دارند. برایان شانون نیز قاب ایده با استفاده از نمودار, اما در سراسر فریم های زمانی متعدد و با توجه به نقاط مرجع متعدد مشتق شده از میانگین قیمت حجم وزن. جی سی پارتس الگوهای قدرت و ضعف نسبی را در چندین ابزار بررسی می کند تا حال را با توجه به گذشته قاب بندی کند.
برای معامله گران, البته, همه تفکر در الگوهای رخ می دهد در زمینه تجزیه و تحلیل فنی. جیسون گوپفرت می یابد الگوهای احساسات در بازار است که با حرکت بازار جهت همراه شده است, در مورد اخیر که او در بدبینی در بازار سهام نگاه. از طرف دیگر جف میلر طیف وسیعی از داده های اقتصادی را خلاصه می کند و به دنبال الگوها و مضامین در سراسر شاخص های اقتصادی است. راب هانا الگوهای رفتار قیمت را از طریق لنزهای کمی بررسی می کند و روابط تاریخی را پیدا می کند که با نتایج تجاری مطلوب همراه است. توجه داشته باشید که چگونه همه اینها روشهایی برای گرفتن مقادیر زیادی از اطلاعات بازار و سازماندهی به روشهایی هستند که به طور بالقوه معنی دار هستند.
از منظر روانشناسی تجارت سرمایه گذاران و معامله گران به دو مشکل اجرا. اولین مورد واضح تر شناخته شده است که رویدادهای بازار الگوهای خود ما را تحریک می کند و منجر به تصمیمات تجاری ضعیف می شود و ما را نسبت به الگوهای توصیف شده توسط محققان فوق کور می کند. مشکل دوم کمی ظریف تر است. ما ممکن است به کشورهای پرواز و یا مبارزه با باعث, اما سطح ما از حواس پرتی, خستگی, یا انرژی ممکن است ما را از منطقه ای که ما قادر به درک و عمل بر این الگوهای خطر و پاداش هستند نگه دارید. به عبارت دیگر, چالش حرفه ای تجارت است که فقط بیش از حد از احساسات نیست, اما فقدان حالت جریان . برای استفاده از یک قیاس, اگر معامله گر یک میکروسکوپ بازار تمیز کاری برای الگوهای است, مشکلات می تواند رخ دهد اگر میکروسکوپ شکسته است و اگر به طور معمول کار می کند اما متمرکز نیست. به همین دلیل است که بسیاری از معامله گران به استفاده از مدیتیشن در روال تهیه خود جذب شده اند. اوج عملکرد نه تنها کنترل احساسات منفی بلکه افزایش توجه و ظرفیت ما برای حفظ عملکرد "در منطقه" نیاز به تشخیص دهند.
از الگوها تا اصول
ری دالیو از همکاران بریج واتر در یک پست قابل توجه می نویسد که یکی از مهمترین اصول موفقیت تفکر اصولی است. او اصول را به عنوان لنزهایی توصیف می کند که ما جهان را درک می کنیم و توضیح می دهد: "وقتی کسی چیزها را از طریق این لنز اصولی می بیند یکی می بیند که بیشتر چیزها بارها و بارها به همان دلایل اتفاق می افتند."برای مثال در کار خود را در بدهی های بزرگ بحران او نشان می دهد که چگونه بزرگ ادواری روند در امور مالی are و ناوبری خود را function یک تابع از تصمیم گیری های ساخته شده توسط پولی و مالی مقامات. توجه کنید که چگونه تفکر اصولی توصیف شده توسط دالیو توانایی درک و عمل بر الگوهای الگوها است . یعنی وقتی چیزی به طور مکرر اتفاق می افتد (یک الگو) و می توانیم مبنای واقعیت (یعنی علت-معلولی) را برای این عود شناسایی کنیم می بینیم که الگو به خودی خود الگو و معنی دار است و نه اتفاقی. دالیو توضیح می دهد که تفکر اصولی یک روش موثر برای مقابله با واقعیت است زیرا مبتنی بر این است که چرا همه چیز اتفاق می افتد.
از این منظر, روانشناسی تجارت بهینه شامل یک بعد سوم, علاوه بر توانایی برای جلوگیری از الگوهای مشکل و به حداکثر رساندن باورهای مرتبط با عملکرد مطلوب. این بعد سوم توانایی ترجمه الگوهای شکست و موفقیت ما به اصول مشخصی است که اقدامات ما را هدایت می کند . به عبارت دیگر روانشناسی تجارت موثر ما را قادر می سازد تا زندگی اصولی تری داشته باشیم: کسانی که کمتر به جزر و مد لحظه به لحظه واکنش نشان می دهند و بیشتر قادر به حرکت معنادار و هدفمند هستند. چنین روانشناسی عملکرد پیشرفته ای نشان می دهد که هر کاری که ما در داخل و خارج از بازارها انجام می دهیم می تواند فرصتی برای پرورش الگوهای موفقیت و جلوگیری از الگوهای شکست باشد. بنابراین خود زندگی به نوعی سالن ورزشی معنوی تبدیل می شود که ما از ایستگاهی به ایستگاه دیگر حرکت می کنیم-در سراسر حرفه ای, رابطه, و زمینه های شخصی-تا ظرفیت خود را برای زندگی عمدی و با اصول گسترش دهیم.