به روز رسانی: خورشید, 03 اسیب 2019 22: 20: 11 به وقت گرینویچ
تریتا پارسی نویسنده کتاب "از دست دادن دشمن Ob اوباما و ایران و پیروزی دیپلماسی" است."او در مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون تدریس می کند. دیدگاه های مطرح شده در این تفسیر خود هستند. مشاهده نظر بیشتر در سی ان ان.
تقریبا یک هفته پس از وزیر خارجه ایران محمد جواد ظریف ارسال شده استعفای خود را بیش Instagram آن روشن شده است که ایران ساخته شده و در معرض خطر قمار -- و آن را پرداخت سخاوتمندانه. محاسبه اینکه هم مردم و هم بسیاری از نخبگان سیاسی پشت سر او تجمع خواهند کرد و شرط او رهبران کلیدی ایران را مجبور کرد اعتماد خود را به او تجدید کنند.
و با توافق هستهای ایران که طی چند ماه بعد با چالشهای وجودی مواجه بودیم تحرک ظریف نمیتوانست در زمان بهتری حاصل شود.
ظریف اولین مقام ایرانی نیست که این قمار را انجام داده است. در سال 1952 نخست وزیر محمد مصدق متوجه شد که توسط شاه محمدرضا پهلوی محدود شده است. قانون اساسی ایران به مصدق این حق را داد که وزیر جنگ را نام ببرد. شاه از ترس اینکه مصدق برای کاهش اقتدار شاه تلاش می کند در زمانی که محبوبیت مصدق به دلیل کارزار وی برای ملی کردن صنعت نفت ایران و جلوگیری از حفظ تمام عواید انگلیس از ارزشمندترین منابع طبیعی ایران رو به افزایش بود.
مصدق تصمیم گرفت سهام را بالا ببرد. وی نامه استعفا را برای شاه فرستاد و اظهار داشت که" در شرایط واقعی امکان پیروزی مردم ایران در مبارزهای که شروع شده است وجود ندارد " و به طور غیرمستقیم نشان داد که شاه ایران را در مناقشه با انگلیسیها تضعیف میکند و مستقیما از مردم خواست که پشت سر او تجمع کنند.
شاه سعی کرد از نخست وزیر خود پیشی بگیرد. وی استعفای مصدق را پذیرفت و احمد قوام را به عنوان نخست وزیر جدید منصوب کرد. قوام یک سیاستمدار ایرانی بود که طرفدار رویکرد نرم تری نسبت به انگلیسی ها بود. همانطور که مصدق پیش بینی کرده بود این تصمیم با مردم ایران همخوانی ندارد. پنج روز اعتصاب و اعتراضات سراسری درگرفت.
شاه تحت فشار قوام را برکنار کرد و مصدق را بازگرداند and و کنترل نیروهای مسلح را که در مرکز بن بست بودند به او اعطا کرد. مصدق ظرف پنج روز پس از استعفای خود به شدت تقویت شده و محبوب تر از همیشه شد. (این پیروزی کوتاه مدت بود زیرا ایالات متحده و انگلستان یک سال بعد کودتایی علیه مصدق ترتیب دادند).
اما همه این گامبی ها نتیجه نداده اند. در سال 2011 محمود احمدی نژاد تندرو شرط خود را امتحان کرد. تندرو ایرانی با عصبانیت سید علی حسینی خامنهای از بازگشت وزیر کابینه احمدینژاد اخراج شد. او حتی در جلسات کابینه خود شرکت نکرد و امیدوار بود که این امر خامنه ای را مجبور به تسلیم کند.
این کار را نکرد. در عوض خامنهای به احمدینژاد اولتیماتوم داد: مداخله مقام معظم رهبری را بپذیرید یا استعفا دهید. احمدینژاد پس از 11 روز عذاب کشیدن با تحقیر و ضعف دم خود را بین پاهایش به کار بازگشت.
شرط ظریف پیچیده تر بود. هنگامی که برنامه جامع اقدام مشترک (که به توافق ایران نیز معروف است) رسید محبوبیت ظریف در اوج خود بود. در فرودگاه تهران معمولا برای دارندگان مدال طلای المپیک و نه وزرای خارجه مورد استقبال قهرمانان قرار می گرفت. اما جنگ صلیبی پرزیدنت دونالد ترامپ علیه توافق هسته ای ایرانیان را به شدت ناامید کرده است. منافع اقتصادی که به ایران وعده داده شده بود هرگز تحقق نیافت و با تحریم های جدید ترامپ-همراه با بد مدیریتی و فساد خود دولت-مردم عادی ایران با سرنوشت اقتصادی بسیار ضعیفی روبرو هستند.
خرابکاری ترامپ در توافق ایران فضایی را برای تندروها در ایران فراهم کرد تا به دولت حسن روحانی برای تلاش برای سازگاری با غرب حمله کنند. به طور فزاینده ای ظریف را قربانی می کردند و نه تنها مانع تلاش های او برای حفظ ایران در داخل توافق و فشار بر بانک های ایرانی برای اتخاذ استانداردهای شفافیت بین المللی می شدند بلکه مانع هرگونه تلاش دیپلماتیک بعدی با واشنگتن می شدند. در ایران ظریف مترادف دیپلماسی است.
تندروها در حال بسته شدن به ظریف بودند. اما ظریف پس از عملکردش در کنفرانس امنیتی مونیخ ماه گذشته-که بار دیگر محبوبیت او را افزایش داد و حتی تندروهای ایرانی را مجبور به ستایش کینه توزانه کرد-فرصت او را دید. وی به دنبال مثال مصدق استعفای خود را علنا اعلام کرد تا احتمال اعتراض عمومی به نفع خود را به حداکثر برساند.
این دیپلمات زیرک ایرانی که به سیاستمداری دانشگاهی تبدیل شده بود به خوبی میدانست که این استعفا بیمعنی است و با پذیرش روحانی و خامنهای فاصله دارد. که او محاسبه کرد به دلیل هزینه سیاسی فراهم نمی کنند.
در واقع, در داخل 24 ساعت ها, بورس اوراق بهادار تهران کاهش یافت و 150 اعضای مجلس با صدور نامه اصرار روحانی به رد استعفای ظریف; در حالی که همه روحانی ارسال فرستادگان به ظریف, التماس با او برای بازگشت و اصرار دارد که استعفای بود "در برابر منافع ملی."
حتی محافظه کاران کلیدی نیز مجبور به ستایش ظریف شدند. قاسم سلیمانی فرمانده قدرتمند نیروهای قدس ایران از ظریف به عنوان فردی که "همواره مورد حمایت مقامات ارشد به ویژه رهبر معظم انقلاب بوده است تقدیر کرد."و کمتر از دو روز از این درام گذشته بود که گفته شد استعفای ظریف" مصلحتی " نیست و این نشان دهنده حمایت حیاتی وی از ظریف نیز هست.
ظریف اکنون به عنوان وزیر امور خارجه به اصرار خود رهبر معظم انقلاب خدمت می کند و از او محافظت بسیار مورد نیاز در برابر تندروهای ضد دیپلماسی ایران را فراهم می کند.
اما فقط تندروهای ایران نیستند که از موفقیت ظریف ضعیف و ناامید شدهاند. طرفداران رویارویی با ایران در واشنگتن, ریاض و تل اویو همه در جشن خروج ظریف قبل از موعد گرفتار شدند.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل تنها چند ساعت به این درام گفت:" ظریف رفته است good خوب رهایی " و نشان داد که ناتوانی خود را در درک دسیسه های سیاسی در کشوری که او به عنوان یک تهدید وجودی برای اسراییل تعریف می کند. شاهزاده خالد بن سلمان معاون وزیر دفاع عربستان سعودی نیز به نوبه خود در توییتی نوشت که این قسمت اقتدار ظریف را کاهش داده است و شاهین هایی را در ایالات متحده بازتاب داد که اصرار داشتند پیروزی ظریف در بهترین حالت غیراخلاقی است.
برای بقای توافق ایران تقویت ظریف بسیار مهم است. اوضاع اقتصادی در ایران با تشدید جنگ اقتصادی ترامپ رو به وخامت خواهد رفت. تلاش اتحادیه اروپا برای ایجاد یک سیستم پرداخت جایگزین برای تجارت حقوقی با ایران به نام اینستکس به گفته دیپلمات های اتحادیه اروپا بیشتر یک سیگنال سیاسی در حمایت از این توافق است تا اقدامی برای تسکین اقتصادی وعده داده شده به ایران.
برای بدتر شدن اوضاع تصدی دو مدافع اصلی توافق در اروپا-فدریکا موگرینی و هلگا اشمید-در ماه مه به پایان رسید. این امر ظریف را به عنوان تنها معمار توافق باقی می گذارد که علاوه بر سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه به سمت خود ادامه می دهد.
موقعیت تقویت شده ظریف نیز به دو دلیل دیگر بسیار مهم است. این پیام به دولت ترامپ نشان می دهد که تلاشش برای ناکام کردن ایرانیان برای خروج از توافق-که به طور بالقوه می تواند راه را برای اقدام نظامی علیه ایران هموار کند-در حال شکست است. به عبارت دیگر حضور ظریف تندروهای بینالمللی را از بهانه جنگ محروم میکند.
اما این همچنین به عنوان هشداری برای دولتهای دموکراتیک عمل میکند: ایالات متحده عاقلانه خواهد بود که به دنبال ورود مجدد به توافق با ایران باشد-بدون هیچ وسوسه غلطی برای صدور پیششرط برای ایالاتمتحده برای پایبندی به تعهداتش.
همانطور که دموکراتها هرگونه تلاش احمقانه برای مذاکره مجدد درباره توافق اقلیمی پاریس را رد میکنند باید این کار را برای توافق ایران انجام دهند. اگر بخواهند به دو توافق چندجانبه به شکل متفاوتی برخورد کنند همانطور که برخی میگویند دموکراتها به استراتژی خرابکاری و مذاکره مجدد ترامپ ادامه میدهند و به ایرانیها نشان میدهند که ظریف اشتباه میکند و تندروها در تمام مدت حق داشتند: به امریکا نمیتوان اعتماد کرد.