این افسانه که سهامداران "سرمایه گذار" هستند

  • 2022-06-7

Lenore Palladino (@lenorepalladino) استادیار دانشکده سیاست عمومی و گروه اقتصاد در UMass Amherst است.

Lenore Palladino (@lenorepalladino) استادیار دانشکده سیاست عمومی و گروه اقتصاد در UMass Amherst است.

در میان بسیاری از افسانه های جریان اصلی اقتصاد - اینکه قیمت دارایی ها منعکس کننده تمام اطلاعات موجود است، اینکه کارگران سهم نهایی خود را پرداخت می کنند، یا اینکه بازارها "روشن خواهند شد") - یک افسانه وجود دارد که به قدری فراگیر شده است که در گفتار روزمره حتی کسانی کهکار در امور مالی و نیروی کار حیاتی: این ایده که سهامداران سرمایه گذار هستند. شناسایی نادرست خرید و فروش دارایی های مالی با سرمایه گذاری مولد در تولید کالا و خدمات نه تنها از نظر مفهومی اشتباه است. همچنین تأثیر مخرب حمایت از برتری سهامداران دارد، این ایده که هدف همه فعالیت های شرکتی باید به نفع سهامداران باشد. زمان آن فرا رسیده است که زبان ما با واقعیت‌های اقتصادی قرن بیست و یکم سازگار شود: سهامداران شرکت‌هایی که دارایی‌شان در بازارهای سهام معامله می‌شود، دیگر «سرمایه‌گذار» نیستند و دارایی‌های مالی که در اختیار دارند دیگر «سرمایه» نیستند.

سهامداران سرمایه گذار نیستند

این ایده که «سرمایه‌گذاری» سهامداران برای تولید شرکت‌ها ضروری است، ناشی از صنعتی‌سازی اولیه است و تا حدی هنوز هم شرکت‌هایی که سهام عمومی ندارند، تأمین مالی می‌کنند (اگرچه وام‌دهی بانکی و غیربانکی روشی است که بیشتر کسب‌وکارهای کوچک خودشان را تأمین مالی می‌کنند).. با این حال، در قرن بیست و یکم، «سرمایه گذار» نامیدن سهامداران، تفاوت بین سرمایه گذاری واقعی که شرکت ها برای بهبود فرآیند تولید خود انجام می دهند و تجارت سهام در بازارهای مالی را کاملاً اشتباه می کند. ما باید روشن باشیم که کسانی از ما که دارایی های مالی را با واسطه زنجیره های پیچیده موسسات مالی در اختیار داریم، هیچ کمکی به بهبود تولید در شرکت ها نمی کنیم. در عوض، ما این دارایی‌ها را برای ساختن ثروت خودمان نگه می‌داریم – معمولاً برای افراد غیر ثروتمند در میان ما، برای بازنشستگی.

صندوق‌های بازنشستگی تا پایان سال 2020 9. 6 تریلیون دارایی مالی داشتند. اینها وجوهی هستند که از برداشت چک حقوق یا مشارکت فردی به مدیر صندوق به صندوق‌هایی منتقل می‌شوند که دارایی‌های سهام، اوراق قرضه و سایر دارایی‌های مالی را در اختیار دارند. برای بسیاری از ما، امیدواریم زمانی که به سن بازنشستگی رسیدیم، دارایی‌هایی که در اوایل زندگی از آنها جدا شدیم به اندازه کافی در بازارهای مالی ارزش داشته باشند تا رفاه ما را حفظ کنند. اینکه چه اتفاقی برای آن پول می افتد قبل از اینکه دوباره از آن استفاده کنیم تا حد زیادی یک راز است.

در محاوره، ما این فرآیند را "سرمایه گذاری" می نامیم، که نشان می دهد پولی که من و شما پس انداز می کنیم به منابعی تبدیل می شود که در فرآیندهای تولید شرکت های تولید کننده کالا و خدمات مفید هستند. اما امروزه سهام شرکت های سهامی عام در بازارهای مالی معامله می شود و پولی که ما برای خرید سهام از فروشندگان سهام استفاده می کنیم به شرکت نمی رسد - به شخص یا موسسه ای می رسد که سهام را از او می خریم.. تنها راهی که پول به شرکت می رسد زمانی است که آنها سهام را مستقیماً منتشر می کنند، چه از طریق IPO یا یک انتشار ثانویه. این بدان معناست که امروزه تنها سهامداران اپل که به این شرکت کمک مالی کردند، خریداران سهام اپل در عرضه اولیه سهام 97 میلیون دلاری آن در سال 1980 بودند. در دو دهه گذشته، شرکت‌های موجود در بازارهای سهام ایالات متحده، سهام خود را با حجمی بالاتر از آن خریداری کرده‌اند. آنها سهام جدید منتشر کرده اند - به این معنی که وجوه از شرکت ها به سهام فروشان جریان دارد، نه برعکس.

بنابراین، شرکت های بزرگ و سهامی عام منابع مورد نیاز خود را برای سرمایه گذاری از کجا تامین می کنند؟اقتصاددانان نهادی مانند بیل لازونیک مستند کرده‌اند که تا چه اندازه از سرمایه‌داری مدیر دارایی، که در آن مدیران دارایی مالکیت قانونی سهام‌هایی را دارند که ذینفعان آن گام‌های نهادی زیادی دور هستند، سردرگمی در مورد نقش سهامداران در شرکت چیز جدیدی نیست. حتی آدولف برل، که The Modern Corporation او در سال 1932 منتشر شد، اغلب به عنوان استدلال برای برتری سهامداران اشتباه خوانده می شود، خاطرنشان کرد که در دهه 1950، شصت درصد سرمایه گذاری واقعی از سود انباشته حاصل می شد، در حالی که تنها شش درصد از انتشار سهام جدید حاصل می شد. همانطور که ویلیام براتون و مایکل واچر توضیح می دهند،

بورس اوراق بهادار دیگر به عنوان مکان هایی برای سرمایه گذاری جدید و تخصیص سرمایه خدمت نمی کند ، کارکردهای سنتی فقط در نمونه نادر از یک شماره جدید سهام مشترک نقش دارند. در عوض ، بازارها به عنوان مکانیسم برای نقدینگی سرمایه گذار ، خدماتی که به نفع نوه های منفعل صاحبان اصلی یا نقل و انتقالات نقل و انتقالات آنها ارائه شده است ، خدمت می کردند. ارتباط با جمع آوری سرمایه و تخصیص تولیدی در بیشتر موارد روانشناختی بود (ص 32).

اثرات هولناک اسطوره

در حالی که "سهامدار" و "سرمایه گذار" البته فقط کلمات هستند ، برای روشن کردن ماهیت رابطه بین سهامداری و سرمایه گذاری ، سهام واقعی وجود دارد. چشم انداز سهامداران به عنوان مهمترین بازیگر در تصمیم گیری شرکت ها باعث نابرابری اقتصادی و شکاف ثروت نژادی می شود ، زیرا این امر اسطوره تقدم سهامداران را زنده می کند-و در کنار آن ، این ایده که شرکت ها باید در اولویت هزینه میلیارد ها دلار برای بازپرداخت سهام و سود سهام قرار بگیرندبه منظور پاداش این گروه شایسته ذینفعان خود. برای درک پیوند بین این اشتباه مفهومی و هنجاری ، گفتن کمی در مورد توجیه استاندارد برای تقدم سهامداران مفید خواهد بود.

تقدم سهامداران هدف شرکتها را به حداکثر رساندن ثروت سهامدار تعریف می کند ، نه تولید کالا و خدمات به نفع ذینفعان متعدد. طبق این دیدگاه ، سهامداران باید به هر دو قدرت تصمیم گیری و توزیع داده شوند. چرا ممکن است کسی به این فکر کند؟در دیدگاه کاملاً رقابتی مبتنی بر بازارهای کاملاً رقابتی ، سهامداران فرض می شوند که تنها گروه ذینفعان در شرکت هستند که نوع خاصی از ریسک متغیر را می گیرند. در این دیدگاه ، کارمندان ، مدیریت و دارندگان اوراق قرضه با یک شرکت قرارداد "ثابت" دارند ، در حالی که سهامداران سهام شرکت را بدون امنیت بازده خریداری می کنند. بنابراین ، آنها بهترین انگیزه را برای پاسخگویی به مدیریت دارند ، زیرا بیشترین سود را دارند و بیشترین از دست دادن را دارند. من در این وبلاگ و جاهای دیگر در مورد نقص های بی شمار سهامداران ، چه در تئوری و چه در عمل ، و اینکه چگونه تسلط بر صندوق های شاخص و تئوری های ایمنی بر اساس پرتفوی متنوع به معنای این است که هیچ کس جز ثروتمند یا آن قمار بر روی آن نوشته شده است. Stop Game ، ایده ای دارد که سهام شرکت های تجاری خود را در اختیار دارد. با این حال ، ما - حتی کسانی که مشغول انتقاد از تأمین مالی اقتصاد هستیم - اغلب هنوز هم سهامداران را به عنوان "سرمایه گذاران" یاد می کنیم و از شرکت هایی که "بازگشت" یا "پرداخت" پول به سهامداران صحبت می کنند ، صحبت می کنیم. با این کار ، ما چارچوبی را اتخاذ می کنیم که در آن شرکت ها می توانند 6. 3 تریلیون دلار افزایش قیمت سهم خود را در سال 2010 هزینه کنند ، در طول این همه گیر بودجه دولت را دریافت کنند ، و سپس در مورد افزایش قیمت مصرف کننده در سال 2022 لاف می زنند - تا زمانی که ما به طور جمعی خریداری کرده ایماسطوره که سهامداران "سرمایه گذار" هستند ، این گزینه ها معقول است ، زیرا سهامداران دریافت کنندگان شایسته سود شرکت ها هستند.

  • نویسنده : محمدرضا شریفی‌نیا
  • منبع : christianart.website
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.