آدام بارون یک روزنامه نگار برنده جوایز و مالک Contentoven. com است. وی به عنوان یک استراتژیست/ویرایشگر محتوا 5+ سال تجربه دارد.
رابرت کلی مدیر عامل شرکت XTS Energy LLC است و بیش از سه دهه تجربه به عنوان یک مدیر اجرایی تجارت دارد. او استاد اقتصاد است و بیش از 4. 5 میلیارد دلار سرمایه سرمایه گذاری جمع آوری کرده است.
سوزان یک بازاریاب محتوا ، نویسنده و حقایق است. وی دارای مدرک لیسانس علوم مالی از دانشگاه ایالتی Bridgewater است و به توسعه استراتژی های محتوا برای مارک های مالی کمک می کند.
اقتصاد پولی شاخه ای از اقتصاد است که تئوری های مختلف پول را مطالعه می کند. یکی از زمینه های تحقیقاتی اصلی این شاخه از اقتصاد ، نظریه کمیت پول (QTM) است. با توجه به نظریه کمیت پول ، سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات متناسب با عرضه پول در یک اقتصاد است. در حالی که این نظریه در ابتدا توسط ریاضیدان لهستانی نیکولاوس کپرنیکوس در سال 1517 تدوین شد ، بعداً توسط اقتصاددانان میلتون فریدمن و آنا شوارتز پس از انتشار کتاب آنها "تاریخ پولی ایالات متحده ، 1867-1967" ، در سال 1963 محبوب شد.
طبق نظریه کمیت پول ، اگر میزان پول در یک اقتصاد دو برابر شود ، همه چیز برابر است ، سطح قیمت نیز دو برابر خواهد شد. این بدان معنی است که مصرف کننده دو برابر بیشتر از کالاها و خدمات پرداخت می کند. این افزایش در سطح قیمت در نهایت منجر به افزایش سطح تورم خواهد شد. تورم اندازه گیری نرخ افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد است.
همان نیروهایی که بر عرضه و تقاضای هر کالای تأثیر می گذارند نیز بر عرضه و تقاضای پول تأثیر می گذارد: افزایش عرضه پول باعث کاهش ارزش حاشیه ای پول می شود - به عبارت دیگر ، هنگامی که عرضه پول افزایش می یابد ، اما با همه چیز دیگرمساوی یا ceteris paribus ، ظرفیت خرید یک واحد ارز کاهش می یابد. به عنوان راهی برای تنظیم این کاهش ارزش حاشیه ای پول ، قیمت کالاها و خدمات افزایش می یابد. این منجر به سطح تورم بالاتر می شود.
غذای اصلی
- یکی از زمینه های تحقیقاتی اصلی برای شاخه اقتصاد که از آن به عنوان اقتصاد پولی یاد می شود ، تئوری کمیت پول نامیده می شود.
- با توجه به نظریه کمیت پول ، سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات متناسب با عرضه پول در یک اقتصاد است - با توجه به سطح تولید واقعی ثابت است و سرعت پول ثابت است.
- همان نیروهایی که بر عرضه و تقاضای هر کالای تأثیر می گذارند ، بر عرضه و تقاضای پول نیز تأثیر می گذارد: افزایش در عرضه پول ، ceteris paribus ، ارزش حاشیه ای پول را کاهش می دهد تا ظرفیت خرید یک واحد ارز کاهش یابد.
- بسیاری از اقتصاددانان کینزی نسبت به اصول اساسی نظریه کمیت پول و پولی انتقاد می کنند و این ادعا را به چالش می کشند که سیاست های اقتصادی که سعی در تأثیرگذاری بر عرضه پول دارند ، بهترین راه برای رسیدگی به رشد اقتصادی است.
نظریه کمیت پول چیست؟
نظریه کمیت پول چیست؟
نظریه کمیت پول (QTM) همچنین فرض می کند که مقدار پول در یک اقتصاد تأثیر زیادی در سطح فعالیت اقتصادی خود دارد. بنابراین ، تغییر در عرضه پول منجر به تغییر در سطح قیمت یا تغییر در عرضه کالا و خدمات یا هر دو می شود. علاوه بر این ، این تئوری فرض می کند که تغییر در عرضه پول دلیل اصلی تغییر در هزینه ها است.
یکی از پیامدهای این فرضیات این است که ارزش پول با میزان پول موجود در یک اقتصاد تعیین می شود. افزایش عرضه پول منجر به کاهش ارزش پول می شود زیرا افزایش در عرضه پول نیز باعث افزایش نرخ تورم می شود. با افزایش تورم ، خرید قدرت کاهش می یابد. قدرت خرید ارزش ارز بیان شده از نظر میزان کالا یا خدماتی است که یک واحد ارز می تواند خریداری کند. هنگامی که قدرت خرید یک واحد ارز کاهش می یابد ، برای خرید همان کالاها یا خدمات به واحدهای بیشتری از ارز نیاز دارد.
در طول دهه 1970 و 1980 ، نظریه کمیت پول در نتیجه ظهور پولیسم مرتبط تر شد. در اقتصاد پولی ، روش اصلی دستیابی به ثبات اقتصادی از طریق کنترل عرضه پول است. براساس پولی و نظریه پولی ، تغییر در عرضه پول نیروهای اصلی تحت تأثیر تمام فعالیت های اقتصادی است ، بنابراین دولت ها باید سیاست هایی را که بر عرضه پول به عنوان راهی برای تقویت رشد اقتصادی تأثیر می گذارد ، اجرا کنند. به دلیل تأکید بر کمیت پول تعیین کننده ارزش پول ، نظریه کمیت پول برای مفهوم پولی اساسی است.
محاسبه QTM
نظریه کمیت پول پیشنهاد می کند که ارزش مبادله پول مانند هر کالای دیگری ، با عرضه و تقاضا تعیین می شود. معادله اساسی برای تئوری کمیت ، معادله فیشر نامیده می شود زیرا توسط اقتصاددان آمریکایی ایروینگ فیشر تهیه شده است. در ساده ترین شکل آن ، به نظر می رسد:
برخی از انواع نظریه کمیت نشان می دهد که تورم و کاهش قیمت متناسب با افزایش یا کاهش در عرضه پول اتفاق می افتد. شواهد تجربی این موضوع را نشان نداده اند ، و بیشتر اقتصاددانان این دیدگاه را ندارند.
نسخه ظریف تری از تئوری کمیت دو احتیاط را اضافه می کند:
- پول جدید در واقع باید در اقتصاد گردش کند تا باعث تورم شود.
- تورم نسبی است - مطلق.
به عبارت دیگر ، اگر صورتحساب های دلار بیشتر در معاملات اقتصادی دخیل باشد ، قیمت ها بیشتر از آنچه در غیر این صورت بوده است ، بیشتر است.
پولی
به گفته وام شناسان ، افزایش سریع عرضه پول می تواند منجر به افزایش سریع تورم شود. این امر به این دلیل است که وقتی رشد پول از رشد تولید اقتصادی فراتر می رود ، پول بیش از حد از تولید کالاها و خدمات بسیار کمی حمایت می کند. برای جلوگیری از افزایش سریع سطح تورم ، ضروری است که رشد در عرضه پول زیر رشد تولید اقتصادی باشد.
هنگامی که پول های پولی در حال بررسی راه حل هایی برای اقتصاد حیرت انگیز نیاز به افزایش سطح تولید هستند ، برخی از پولیان ممکن است افزایش عرضه پول را به عنوان یک افزایش کوتاه مدت توصیه کنند. با این حال ، تأثیرات طولانی مدت سیاست پولی به همان اندازه قابل پیش بینی نیست ، بنابراین بسیاری از پولیان معتقدند که عرضه پول باید در یک پهنای باند قابل قبول نگه داشته شود تا سطح تورم کنترل شود.
به جای اینکه دولت ها به طور مداوم سیاست های اقتصادی را از طریق هزینه های دولت و سطح مالیات تنظیم می کنند ، پولیان توصیه می کنند که سیاست های غیر تورم را مانند کاهش تدریجی عرضه پول-یک اقتصاد را به کار کامل برسانند.
کینسیسم
بسیاری از اقتصاددانان کینزی نسبت به اصول اساسی نظریه کمیت پول و پولی انتقاد می کنند و این ادعا را به چالش می کشند که سیاست های اقتصادی که سعی در تأثیرگذاری بر عرضه پول دارند ، بهترین راه برای رسیدگی به رشد اقتصادی است.
اقتصاد کینزی یک تئوری اقتصاد است که در درجه اول برای اشاره به این عقیده است که دولت باید از تثبیت فعال و سیاست های مداخله اقتصادی برای تأثیرگذاری بر تقاضای کل و دستیابی به عملکرد بهینه اقتصادی استفاده کند. جان مینارد کینز یک اقتصاددان انگلیس بود که این تئوری را در دهه 1930 به عنوان بخشی از تحقیقات خود در تلاش برای درک ، مهمتر از همه دلایل رکود بزرگ ، توسعه داد. در آن زمان ، کینز از پاسخ دولت به افسردگی جهانی حمایت می کرد که باعث می شود دولت هزینه های خود را افزایش دهد و مالیات خود را کاهش دهد تا تقاضا را تحریک کند و اقتصاد جهانی را از افسردگی بیرون بکشد.
در دهه 1930 ، کینز همچنین نظریه کمیت پول را به چالش کشید و گفت که افزایش در عرضه پول در واقع منجر به کاهش سرعت پول در گردش و درآمد واقعی - جریان پول به عوامل تولید - می شود. بنابراین ، سرعت پول می تواند در پاسخ به تغییرات در عرضه پول تغییر کند. در سالهای پس از این استدلال کینز ، سایر اقتصاددانان ثابت کردند که اختلاف کینز با نظریه کمیت پول در واقع دقیق است.
برخی از اصول پولی در دهه 1980 در ایالات متحده و رهبران ایالات متحده در هر دو کشور ، مانند مارگارت تاچر و رونالد ریگان ، سعی در به کارگیری اصول این تئوری برای دستیابی به اهداف رشد پول برای دستیابی به اهداف رشد پول داشتند. اقتصاد کشورهای آنها. با این حال ، با گذشت زمان مشخص شد که پیروی دقیق از تأمین پول کنترل شده راه حلی برای کندی اقتصادی ارائه نمی دهد.
به گفته اقتصاددانان کینزی ، تورم در دو نوع است: تقاضا-کشو و هزینه هزینه. تورم تقاضا در شرایطی اتفاق می افتد که مصرف کنندگان کالا ، احتمالاً به دلیل عرضه بیشتر پول ، با نرخ سریعتر از تولید را درخواست کنند. تورم هزینه هزینه زمانی اتفاق می افتد که قیمت ورودی کالاها تمایل به افزایش داشته باشد ، احتمالاً به دلیل عرضه بیشتر پول ، با نرخ سریعتر از تغییر ترجیحات مصرف کننده.