شباهت های آشکار زیادی بین استراتژی های مورد استفاده در برنده شدن در ورزش و برنده شدن در سرمایه گذاری وجود دارد. کسانی که نیاز به طراحی صحیح استراتژی ها را درک می کنند، شانس بیشتری برای برنده شدن در هر دو زمینه دارند.
در هر دو زمینه، برای موفقیت به یک برنامه بازی خوب نیاز دارید. و هیچ برنامه بازی برای همه مناسب نیست. در ورزش، باید نقاط قوت و ضعف فردی یا تیمی خود را بشناسید تا بهترین برنامه را داشته باشید.
همین امر در مورد سرمایه گذاری های شما نیز صدق می کند. شما باید بدانید که چقدر می توانید ریسک کنید و چه مدت می توانید به برنامه متعهد شوید و همچنین بتوانید متمرکز بمانید و با حقه ها منحرف نشوید.
اگر میخواهید به خودتان شانس موفقیت در سرمایهگذاری بدهید، به استراتژیهایی نیاز دارید که ساده، قوی، پایدار و روشنتر باشند. در اینجا پنج راه وجود دارد که به شما کمک میکند تا به استراتژیهای سرمایهگذاری خود پایبند بمانید تا در مسیر تا خط پایان بمانید:
1. استراتژی های خود را به عنوان یک فرآیند در نظر بگیرید
اگر نمیتوانید استراتژیهای خود را بهعنوان یک فرآیند توصیف کنید، تمایل بیشتری برای بال دادن به آن وجود دارد. برای جلوگیری از این اتفاق، باید استراتژی های خود را پایین بیاورید.
توصیه میشود که استراتژیهای سرمایهگذاری خود را در فرآیند نمودار جریان بنویسید، که نشان میدهد در شرایط مختلف بازار یا موقعیتهای سرمایهگذاری چه کاری انجام میدهید یا واکنش نشان میدهید.
نوشتن آن به شما کمک می کند تا آن را بیان و تجسم کنید، و همچنین به جای تصمیم گیری احساسی برای سرمایه گذاری، شما را در زمان های دشوار بازار راهنمایی می کند که چه کاری انجام دهید.
هر از گاهی، باید آن را بررسی کنید تا مطمئن شوید که با اهداف بلند مدت مالی شما مطابقت دارد. اگرچه استراتژیهای شما ترسیم شدهاند، اما بر روی سنگ تنظیم نشدهاند، بنابراین، همیشه بر اساس موقعیت انعطافپذیر باشید. اگر بعد از یک تجربه خاص در بازار متوجه نقصهایی شدید یا اهداف مالیتان تغییر کرد، باید آنها را متناسب با آن تغییر دهید.
2. آیا باید نگه دارید یا بفروشید؟
فرآیند شما باید بتواند به شما کمک کند تا تصمیم بگیرید که سهام را به طور عینی بفروشید یا نگه دارید. برای نظارت دقیق بر عملکرد دارایی های خود تا بتوانید به موقع واکنش نشان دهید، باید دو مجموعه هدف برای هر نوع سرمایه گذاری ایجاد کنید:
- بازدهی هدفمند (مثلاً میخواهم با خرید سهام بلو چیپ، سالی 10 درصد درآمد داشته باشم.)
- حاشیه ریسک قابل قبول یا محدوده ای از میزان ضرری که مایل به جذب هستید (این هدف توقف ضرر شما است، به عنوان مثال، اگر سهامی را با قیمت 8. 00 رینگیت خریداری کرده باشید، می خواهید منتظر بمانید تا به 6. 50 رینگیت کاهش یابد تا خروج را انتخاب کنید..)
این اهداف از مشکل عدم تحرکاتی که بسیاری از سرمایه گذاران تمایل به قربانی شدن دارند ، جلوگیری می کند.
قبل از ورود به هر سرمایه گذاری ، باید ایده روشنی از آنچه می خواهید به دست آورید ، داشته باشید. بدون یک برنامه مناسب صاف ، تصمیم گیری عاقلانه در هنگام نبرد گرم انتظار یا خروج دشوار خواهد بود.
3. اثربخشی استراتژی های سرمایه گذاری خود را اندازه گیری کنید
چگونه می دانید استراتژی سرمایه گذاری شما کار می کند یا خیر. آیا راهی برای اندازه گیری اثربخشی استراتژی خود دارید؟فقط وقتی می توانید آن را اندازه گیری کنید ، می توانید در صورت نیاز به طور کامل درک کنید که چقدر خوب کار می کند و بداهه می کنید.
شما می توانید از معیارهای نسبی و مطلق برای اندازه گیری اثربخشی استراتژی های خود استفاده کنید. معیار انتخابی که شما انتخاب می کنید باید با هدف مالی شما مطابقت داشته باشد ، که پس از آن باید با استراتژی های سرمایه گذاری شما مطابقت داشته باشد.
معیار نسبی به شاخص بازار منفعل مانند FBMKLCI اشاره دارد ، در حالی که معیار مطلق به بازده سرمایه گذاری هدفمند مانند 7 ٪ سالانه اشاره دارد. این می تواند خسته کننده و وقت گیر باشد ، اما برای شما مهم است که میزان ریسکی را که نسبت به معیار شما تنظیم کرده اید ، ارزیابی کنید. نوسانات بازده نمونه کارها خود را ضبط کرده و آن را با نوسانات بازده معیار خود مقایسه کنید.
با داشتن این معیارها ، بر اساس احساسات و شایعات از تصمیم گیری های سرمایه گذاری خودداری خواهید کرد.
4- یک شبکه ایمنی برای سرمایه گذاری های خود تنظیم کنید
یک نمونه کارها مشترک می تواند ترکیبی از بورس ، املاک و مستغلات و صندوق های معامله شده را داشته باشد. با این حال ، اگر می ترسید خطرات زیادی را از بین ببرید ، می توان از اوراق قرضه به عنوان سپر ایمنی در برابر شرایط بازار بی ثبات استفاده کرد.
هرچه کیفیت اوراق قرضه بالاتر باشد ، پرچین بهتری در برابر ضررهای سرمایه گذاری مربوط به بورس است.
اوراق قرضه دولتی محافظه کارتر است و از این رو به طور معمول بازده کمتری را در مقایسه با اوراق قرضه شرکت ها به همراه دارد. برای اهداف ایمنی سرمایه گذاری ، همچنین می توانید در صندوق های اعتماد واحد و صندوق های معامله شده مبادله سرمایه گذاری کنید.
5- مبلغ سرمایه گذاری خود را مشخص کنید
شناسایی مبلغ سرمایه گذاری یا همچنین به عنوان اندازه موقعیت به شما کمک می کند تا یک برنامه واقع بینانه برای دستیابی به اهداف مالی خود تهیه کنید. اندازه موقعیت به معنای دانستن چقدر سهام برای خرید در یک تجارت فردی یا اینکه در صورت سرمایه گذاری فله ای که از بین می رود چقدر سرمایه گذاری می کند.
متأسفانه ، بیشتر سرمایه گذاران نتوانسته اند اندیشه زیادی را در این مورد قرار دهند ، که می تواند عملکرد سرمایه گذاری شخص را ایجاد یا از بین ببرد.
ابتدا باید اهداف مالی خود را تعیین کنید و میزان نیاز خود را تعیین کنید و از آنجا به عقب برگردید تا بفهمید چقدر باید سرمایه گذاری کنید و چگونه باید سرمایه گذاری کنید.
به عنوان مثال، اگر صندوق بازنشستگی نهایی شما 1 میلیون رینگیت باشد و 30 سال فرصت سرمایه گذاری داشته باشید، باید هر ماه 600 رینگیت کمک کنید و با فرض سرمایه گذاری اولیه شما 20000 رینگیت، پرتفوی شما باید به طور مداوم 7. 5 درصد در سال سود داشته باشد.. برای دستیابی به بازده متوسط 7. 5٪، باید بتوانید تشخیص دهید که چه مقدار برای محصول سرمایه گذاری کنید.
وقتی نوبت به سرمایه گذاری می رسد، هر سرمایه گذار دارای مجموعه منحصر به فردی از اهداف مالی خواهد بود که به مجموعه ای از استراتژی های منحصر به فرد نیاز دارد. بنابراین، قطعاً توصیه نمیشود که از استراتژیهای سرمایهگذاری خویشاوند، دوستان یا حتی یک گورو سرمایهگذاری استفاده یا کپی کنید. شما می توانید از آنها یاد بگیرید، اما باید استراتژی خود را متناسب با نیازها و اهداف خود ارائه دهید.
پس انداز برای یک خانه مستلزم برد کوتاه مدت است، به این معنی که شما باید کمی محافظه کارتر باشید، در حالی که اهداف بلندمدت مانند اهداف بازنشستگی، زمان لازم را برای هضم فراز و نشیب های بازار خواهند داشت و به شما امکان می دهد تهاجمی تر باشید.
سه عامل اصلی تعیین کننده هر استراتژی، ریسک پذیری، مدت زمان و تخصیص دارایی است. موفقیت سرمایه گذاری شما بستگی به این دارد که چگونه این عوامل متغیر را با توجه به عملکرد بازار مطابقت دهید.